- پیس بود
- در ملک توبسنده نکردند بندگی نمرود پشه خورده و فرعون پیس لنگ. (سوزنی)
معنی پیس بود - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تقدم داشتن، جلو بودن
پیش دامن، پیش سینه
پیش بردن انجام دادن: پیش این مراد باز رفتم و در معرض پی برد این غرض از پیشانی خود هدفی از بهر سهام اعتراضات پیش آوردم
پیر شده پیر گشته: ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد، (مسعود سعد)
آنکه پیل را بندد کسی که بقوت بازو فیل را ببند کشد: بر غم سیاهان شه پیل بند مزور همی خورد ازان گوسفند. (نظامی)، زنجیری که بپای فیل بندند بند پای پیل، جایی که فیل را در آن نگاهداری کنند، (شطرنج) قسمی بازی شطرنج که با یک پیل و دو پیاده بازی شود و آن تدبیری است در شطرنج بدین طریق که در پس پیل خود دو پیاده نهند تا این هر سه تقویت همدیگر کنند و مهره حریف را بدین سو آمدن نگذارند و پیل بند حریف را به پیاده خود می شکنند: بند بر پیلتن زمانه نهاد پیلبند زمانه را که گشادک (نظامی)
پارچه ای که هنگام کار کردن جلو سینه و دامن خود می بندند، پیش دامن
گیسو بند که هست اندر و حلقه و یاره چند ز حوا بماندست با گیس بند (گرشا. 187)
((بَ))
فرهنگ فارسی معین
پارچه ای که به وسیله آن قسمت جلو سینه و دامن را می پوشانند تا هنگام کار لباس کثیف نشود
Wetness
влажность
вологість
wilgoć
umidade
umidità
humedad
humidité
natheid
ความเปียกชื้น
kelembapan
رطوبةٌ
गीलापन
לַחוּת
ıslaklık
unyevunyevu
ভেজাভাব
گیلاپن
اکتشاف، کشف
آنکه پی و بنیاد دیوار بندد بنایی که دربستن پیهای در رفته مهارت دارد، زنجیر و پای بند ستوران